کد خبر: ۹۴۲۳
۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۸

تعزیه نماد نمایش ایرانی است

برای اولین بار در قرن چهارم، تعطیلی ده روزه‌ای در بغداد رقم می‌خورد و این ۱۰ روز در دهه محرم، شرایط مناسبی را به وجود می‌آورد تا مراسمی به یادبود شهدای کربلا برگزار شود.

تعزیه به عنوان سمبل و نماد نمایش ایرانی آیینی، حقیقتی است که از جنبه‌های عاطفی به شدت شگفت انگیز است. علاوه بر این، تنها نمایشی است که تماشاگر به طور مستقیم و بی واسطه در آن مشارکت می‌کند. زنده یاد سیدمحسن مصطفی زاده، از بزرگ‌ترین نویسندگان و پژوهشگران تئاتر خراسان و کشور به خصوص در زمینه نمایش تعزیه به شمار می‌آید. آنچه درپی می‌آید، گزیده‌ای از گفت وگویی سه ساعته با مرد شماره یک هنر تعزیه در خراسان است.

تعزیه نماد نمایش ایرانی است


درباره نسبت‌های تعزیه و تئاتر با آیین‌های ایرانی اسلامی

- جناب آقای مصطفی زاده، درباره پیشینه و نحوه شکل گیری تاریخی هنر تعزیه سخن‌ها گفته اند و مقالات بسیاری نوشته شده است. چنانچه موافق باشید، گفتگو را با سیر تاریخی تعزیه و از دوره آل بویه شروع کنیم.

هنگامی که آل بویه به حکومت می‌رسد و اقتدار می‌یابد، این اقتدار چنان سیطره اش گسترده می‌شود که حکومت عباسی و بغداد آن زمان را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد و از آنجا که در آن دوره، اعتقادات شیعی حاکم بوده است، موجب می‌شود مراسمی برای ایام محرم برگزار شود. برای اولین بار در قرن چهارم، تعطیلی ده روزه‌ای در بغداد رقم می‌خورد و این ۱۰ روز در دهه محرم، شرایط مناسبی را به وجود می‌آورد تا مراسمی به یادبود شهدای کربلا برگزار شود.

باتوجه به شرایط جاری زمان و مسائل اجتماعی، این مراسم مدتی ادامه می‌یابد. گروه‌های دیگری هم از معتقدان، به موازات آن، مراسم دیگری را براساس تفکرات خود اجرا می‌کنند، به طوری که نزاع و کشتاری میان برگزارکنندگان مراسم تعزیه برای عثمان با برگزارکنندگان تعزیه برای امام حسین (ع) رخ می‌دهد و این اختلاف‌ها و درگیری‌ها به شکل دیگری ادامه می‌یابد.

بعد‌ها و پس از چند قرن، می‌بینیم که این مراسم به گونه دیگری در ایران (به ویژه در شیراز) دیده می‌شود و حتی می‌توانیم بگوییم که پیشینه تعزیه به دوره زندیه و شیراز بازمی گردد. این موضوع را یک اروپایی به صورت گزارشی مختصر به چاپ رسانده است. بعد از آن هم ما تعزیه را در دوران صفویه می‌بینیم، دوره‌ای که رویکرد نگاه شیعی وجود دارد.

حال بحث اینکه آیا حکومت صفویه مورد تأیید تفکر شیعی بوده یا نبوده است یا این بحث که اساسا آیا یک حکومت دینی شیعه به طور صحیح در طول تاریخ داشته ایم یا نه، بحثی است که جای صحبت دیگری دارد. در دوره قاجار، به ویژه در روزگار ناصرالدین شاه، تعزیه به اوج تکامل رسید و نتایجی، چون بازدید از اروپا، آشنا شدن با تئاتر اروپا، آشنایی با سالن‌های آن‌ها و الگو گرفتن از آنجا را درپی داشت که درنهایت به ایجاد شکل و شمایل و انسجام در مراسم تعزیه کمک کرد.

حمایت دولتی از تعزیه و درباری شدن این مراسم سبب شد زیبایی‌های ظاهری و حرکت‌ها در جهت وزین‌تر و باشکوه‌تر شدن تعزیه در این دوره زیاد شود. همین موضوع به محققان انگیزه داد صد‌ها کتاب در این باره بنگارند.اما جنبه دیگری از تاریخچه تعزیه که زیربنای این هنر هم به شمار می‌آید متون تعزیه است که اغلب در خلوت و گمنامی تدوین شده اند.

این متون از نگاه اجتماعی و اجرایی و به منظور بده بستان میان تماشاگر و نمایشگر رواج نیافته است، بلکه برگرفته از ذهنیت نویسندگان، شاعران و شخصیت‌هایی است که مفاهیم تاریخ اسلام (به خصوص مفاهیم تاریخی واقعه عاشورا) را بررسی کرده اند. از این رو، متون تعزیه بر اساس کتاب‌های موجود واقعه نویسی که مربوط به گزارش عاطفی مسائل عاشورا و کربلا بوده است تنظیم شده اند.

 

- برخی متون تعزیه به لحاظ ساختار شعری، بسیار ضعیف و بعضی خیلی عامیانه سروده شده اند. فکر نمی‌کنید این موضوع به تعزیه ما ضربه زده است؟
اگر از لحاظ قالب و هم از لحاظ محتوا، متون تعزیه را بررسی کنیم، در آن ضعف‌های فراوانی می‌بینیم. در مطالعه متون تعزیه، گاه با ایراد‌های بزرگی از نظر شعری روبه رو هستیم چندان که حتی سالیان اخیر، این متون را در دسته بندی شعر، جزو اشعار عامیانه قلمداد کرده و وارد شعر کلاسیک و اصیل فارسی نکرده اند.

بعضی هم آن‌ها را در شعبه‌ای از ادبیات عامیانه، سطحی و سطح پایین قرار داده اند ولی یکی از ویژگی‌های بارز متون تعزیه، همین عامیانه بودن اشعار آن است که سبب می‌شود تماشاگر با آن ارتباط برقرار کند و پژوهشگران هم به عنوان یک امتیاز از آن یاد کرده اند.

بله، هر کسی با خواندن متن تعزیه، می‌تواند آن را بفهمد و حتی متوجه شود که این شعر‌ها قوی است یا ضعیف. نکته مهم‌تر از این که به آسانی فهم پذیر نیست ضعف محتوایی تعزیه است. ضعف شعری تعزیه را هر آدمی که الفبای شعر را بلد باشد متوجه می‌شود، اما فهمیدن محتوای اندیشه‌ای و فکری وقایعی که در تعزیه روی می‌دهد، از هرکسی ساخته نیست. وظیفه شناساندن این محتوا به مخاطب به عهده کسانی است که تاریخ را دقیق مطالعه کرده اند.

 

تعزیه نماد نمایش ایرانی است

 

- به نظر شما علل بروز این ضعف‌ها چیست؟
منابعی که در تعزیه درباره شان تحقیق می‌شود منابع سطحی و عامیانه نیستند، اما متأسفانه درباره وقایع تاریخی عاشورا، گاه به موازات هم چندین مأخذ داریم، مآخذی که سطحی ترند و نیز مآخذی که از عمق بیشتری برخوردارند. علت اینکه مآخذ عامیانه وارد مجموعه تحقیقات شده اند استقبال عوام از زبان عامه پسند و عامه فهم بوده است.

در بیان تعزیه و روضه خوانی ها، گاه برخی به عمد سعی می‌کردند وقایع تراژیک قضیه را پررنگ‌تر جلوه دهند و به نوعی، واقعه را سرگذشتی تلخ و غمبار نشان دهند تا بتوانند مجلس را گرم‌تر کنند. همین، سبب بروز نکات انحرافی و تحریفی در وقایع عاشورا شده است.

کتاب «لؤلؤ و مرجان» که علامه نوری (یکی از بزرگان اهل حدیث در چند دهه گذشته) نوشته است، درباره همین وقایع منبری و روضه خوانی و این گونه تحریفات است. این کتاب، چه بسا برای استاد شهید مطهری الگو یا آغازگر ذهنیتی در نگارش کتاب چندجلدی تحریفات عاشورا بوده است.

یکی از ویژگی‌های بارز متون تعزیه، عامیانه بودن اشعار آن است که سبب می‌شود تماشاگر با آن ارتباط برقرار کند

در آنجا اشاره شده که چرا وقایع عاشورا در دست طرف داران، علاقه مندان، محبان، مداحان و روضه خوانان گاهی تغییراتی پیدا کرده است. این تغییرات در تعزیه‌ها کاملا نمود دارد و آن قدر رواج پیدا کرده و از نسلی به نسل بعد تکرار شده که تقریبا جزو غلط‌های مصطلح شده است. یعنی اگر ما بیاییم و معرفت عاشورایی را در نگاه عوام (درس نخوانده‌های معتقد) بررسی کنیم، درحقیقت بسیاری از آ ن‌ها وقایعی است که اصولا وجود نداشته، اما چنان جا افتاده که الان نمی‌شود گفت نبوده است.‌

 

- می‌توانید در این زمینه مثالی هم بزنید؟
بله، مثلا عروسی قاسم که دارای عنوان تأثیرگذاری است و متن مستقلی هم دارد و بار‌ها در متون تعزیه با نام‌های مختلف تکرار شده است. یعنی عروسی کردن حضرت قاسم بن الحسن (ع) با دختر امام حسین (ع) در روز عاشورا که تمام وقایع تعزیه، حول همین موضوع است، حال آنکه چنان اتفاقی در تاریخ نبوده است و اصلا چنین چیزی دور از شئون دینی ماست.

هم چنین کتاب «حمله حیدری» یکی از متون ادبی است که از نظر شعری، تقریبا هم قطر شاهنامه فردوسی و بر همان وزن است که به جنگ‌های حضرت علی (ع) در نقاط مختلف جهان اشاره کرده است، جا‌هایی که نه در تاریخ وجود دارد نه در تخیل و چه بسا یکی از منابع نویسندگان متون تعزیه، همین کتاب و نیز کتاب «روضة الشهدا» از واعظ کاشفی باشد.

 

- آیا، کتاب روضةالشهدا از منابع همین تعزیه‌های تحریف شده است؟
بله. کتاب روضة الشهدا در قرن دهم تدوین شده که البته در زمان و شرایط خودش باتوجه به اینکه متون فارسی در این باره اندک و نایاب بوده، ابتکار بزرگی به شمار می‌رفته است. نویسنده وقایع تاریخ اسلام را با نگرشی شیعی در کتاب خود تدوین کرده است که البته شباهتی نیز به لحاظ نظم و نثر با گلستان سعدی دارد. در ۱۰ باب، مطالبی را بیان کرده است که بسیاری از آن ها، به ظاهر تاریخی است و تفکر جامعه آن روز را به اصطلاح ارضا می‌کرده است.

در هر صورت، از این کتاب حتی در مجالس روضه خوانی هم استفاده می‌شده و جزو مآخذی بوده است که آدم‌های سطحی با آن ارتباط برقرار می‌کرده اند؛ بنابراین این مأخذ «روضةالشهدا»، خود، دستمایه و سرمایه معنوی و محتوایی برای کسانی می‌شود که‌ می‌خواهند واقعه‌ای را بیان کنند. روضةالشهدا به عاشورا هم اختصاص ندارد. وقایع را از حضرت آدم (ع) آغاز و به داستان عاشورا ختم می‌کند. در تعزیه‌های ما هم این تنوع وجود دارد و فقط مختص محرم نیست. ما متون تعزیه مربوط به حضرت آدم (ع) یا حضرت ابراهیم (ع) یا حضرت یونس (ع) هم داریم.

 

- به نظر شما آیا تعزیه محدود می‌شود به آنچه داریم یا در زمان حال و آینده هم می‌توانیم در این قالب، به خلق اثر و آفرینش دست بزنیم؟
اگر از زاویه تاریخی و موزه داری به این هنر بنگریم، باید همه مآخذ مربوط به آن را نگهداری کنیم. همه مآخذ سال‌های گذشته، در جایگاه یک عتیقه و یک فرهنگ از گذشته ما، سرجای خود وجود دارند و قابل احترام هستند. ممکن است نگاه ما از زاویه موزه داری، به منظری تقدسی تبدیل شود و متأسی از آن، به دست نوشته‌ای که از یک شخصیت مقدس و معصوم به ما رسیده است دست نزنیم و به عنوان الگو به آن نگاه کنیم.

یعنی متون تعزیه‌ای که از دویست سیصد سال پیش به عنوان مأخذ ارزشمند تاریخی و موزه‌ای به ما رسیده است قابل حفظ است، اما به آن معنا نیست که برای ساختن الگوی امروزمان از الفبای آن متن تخطی نکنیم و عین آن را بیاوریم. به نظر من، مخالفان تعزیه نامه‌ها به نوعی بهتر از موافقان تعزیه این هنر را شناخته اند.

درطول تاریخ، سه گروه می‌بینیم که با تعزیه مبارزه می‌کنند و مخالف آن هستند. شاکله گروه اول به دیدگاه حاکمیت سیاسی و قوانین حاکم بر جامعه برمی گردد. در آغاز حکومت پهلوی، رضاشاه که با هر پدیده دینی مبارزه می‌کرد و با تعزیه هم که جلوه دینی داشت مخالف بود، درحقیقت آن را به تعطیلی کشاند. حتی تهدید حکومت دیکتاتوری در آن زمان به گونه‌ای بود که بسیاری متون تعزیه را از ترس اینکه مبادا به دست مأموران بیفتد، در قبرستان‌ها دفن کردند. این موضوع نشان می‌دهد که اقدامات دیکتاتوری نظامی برای از بین بردن این مراسم چقدر شدید بوده است.

در برخی تعزیه‌ها حضرت زینب (س) را با آن عظمت به صورت زن ضعیف و گریه کننده نشان می‌دهند!

گروه دیگر روشن فکرانی هستند که شاخصه فکری شان تمدن گرایی است یا روشن فکرانی که اعتقادات دینی کم رنگی دارند یا اصلا ندارند. روشن فکران غیردینی در ایران به خصوص در پایان دوره قاجار و آغاز دوره پهلوی زیاد بوده اند. روشنفکران آن زمان، تعزیه را با ورود تمدن و پیشرفت جامعه مخالف می‌دانستند. دلایل ادبی و فکری خاصی هم برای منظور خود مطرح می‌کردند. آن‌ها متون تعزیه را از لحاظ شعری و اجرایی بسیار ضعیف می‌دانستند و حتی نام عامیانه به آن می‌دادند. معتقد بودند تعزیه از نظر ابزار‌هایی که برای نمایش دارد، بسیار ابتدایی است و از نظر محتوایی نپذیرفتنی.

اما گروه سومی هم به مخالفت با تعزیه برخاستند که تفکراتشان با دو گروه دیگر بسیار متفاوت است. این گروه مؤمنان و مذهبی‌هایی هستند مانند استاد مطهری که معتقدند تعزیه شأن و شئون ائمه (ع) را رعایت نمی‌کند. آنان آگاهی کامل از مذهب و دین دارند و‌ می‌دانند تحریفاتی وجود دارد که عاشورا را به حاشیه کشانده است، تحریفاتی که حرکت شهادت طلبانه اباعبدالله الحسین (ع) را زیر سؤال می‌برد. برای مثال، در برخی تعزیه‌ها می‌بینیم که حضرت زینب (س) را با آن عظمت به صورت یک زن ضعیف و گریه کننده نشان می‌دهند، در حالی که هرگز این گونه نبوده است.

 

- برخی صاحب نظران تعزیه را نوعی تئاتر می‌دانند. برخی آن را جزو حوزه نمایش قلمداد می‌کنند. عده‌ای هم قائل به آیینی بودن تعزیه هستند. نظر شما دراین باره چیست؟
بله، برخی از صاحب نظران تعزیه را برخاسته از مراسم آیینی دانسته اند و برخی هم آن را نمایش می‌دانند. در حقیقت، می‌توان گفت بخش‌هایی از حرف این دو گروه هم صحیح است، به این معنی که وقتی تاریخچه دوهزارساله تئاتر را بررسی می‌کنیم، برمی گردد به آیینی بودن آن.

اگر تئاتر جهان را بررسی کنید، می‌بینید پایگاه آیینی دارد، یعنی برخاسته از آیین است. ولی آن‌هایی که تعزیه را نمایش نمی‌دانند به این دلیل است که در هر نمایشی، اولا موضوع مشخص است. ثانیا عوامل کار مشخص هستند و ثالثا مخاطبان آن معین اند. اگر این فاکتور‌ها را در نظر بگیریم، تعزیه تئاتر نیست.

 

تعزیه نماد نمایش ایرانی است

 

- پس شما معتقدید که تعزیه نه تئاتر است نه نمایش؟
نه، تئاتر خود ریشه آیینی دارد. یعنی هم تعزیه ریشه آیینی دارد هم تئاتر، اما در تئاتر، این ریشه آیینی به مرور ایام جلوه‌هایی از نمایش و ابزار‌ها و عناصری از نمایش را در خود ایجاد کرده و به نمایش تبدیل شده است. اولین کسانی که تعزیه را نوعی نمایش می‌دانستند اروپایی‌ها بودند. اغلب آن‌ها ایران شناسان اروپایی بودند که برای شناخت تئاتر و نمایش‌های مطرح در فرهنگ ما به ایران آمده بودند. همه آن‌ها گزارش کردند که تعزیه نمایش بسیار باشکوهی است که دیده اند و از این بابت متأثر هم شده اند. 

 

- به هرحال، وجوه تمایزی هم دارد که‌ می‌توان آن‌ها را از ویژگی‌های تعزیه دانست.
بله، نمی‌خواهم بگویم که تعزیه صددرصد تئاتر است. فقط شباهت‌هایی را بیان کردم که میان تئاتر و تعزیه وجود دارد.

 

- برای مثال، در تعزیه نماد‌هایی وجود دارد مانند رنگ. آیا می‌توان نمونه‌هایی از این دست را وجه تمایز تعزیه با تئاتر دانست؟
ولی من می‌خواهم بگویم چندان متمایز نیستند. اما در تئاتر، چنین نماد‌هایی نمی‌بینیم. ما تئاتر رئالیست را داریم و تئاتر سمبولیک. فرهاد ناظرزاده در باب نمادگرایی هم دو جلد کتاب نوشته است. پس نمادگرایی می‌تواند یک نوع تئاتر باشد. نکته همین جاست که نگوییم نمادگرایی وجه تمایز تعزیه با تئاتر است. بله، نمادگرایی در تعزیه هست. سابقه دیرینه هم دارد. یکی از عناصر مهم و ذاتی اش هم هست و شکی در این نداریم، اما نمی‌توانیم بگوییم، چون در تعزیه نمادگرایی وجود دارد، وجه تمایزش با تئاتر است.


- ولی می‌تواند یکی از تمایز‌های تئاتر با تعزیه باشد.
نه، من می‌گویم نیست، بلکه نمادگرایی می‌تواند وجه اشتراک تعزیه با تئاتر باشد. نماد‌هایی که در تعزیه هست در تئاتر غرب هم وجود دارد. نمادگرایی هم در تئاتر دیده می‌شود، هم در تعزیه، پس می‌توانیم این طور هم بگوییم که نمادگرایی تعزیه جزو دلایلی است که‌ می‌توان آن را تئاتر دانست.

 

- فکر نمی‌کنید این موضوع دچار نوعی تناقض است و باید تکلیف آن روشن شود؟
برعکس شما، من معتقدم در این موضوع هیچ تناقصی نیست. هر متفکری در باره این موضوع نظر داده و با دید خاص خود به این مسئله نگاه کرده و از زاویه خویش، تعزیه را تعریف کرده است. به هیچ کدام از آن تعاریف هم نمی‌توان خرده
گرفت.

* این گزارش پنج‌شنبه ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۳۸۹۵ روزنامه شهرآرا ویژه‌نامه «چهره» چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44